
زمانی که همسفر ونگوگ بودم (بچهمحل نقاشها 3)
| شناسه | 101911 |
| کد ميلهاي | 9786008655336 |
| شابک يا کد | -1 |
| گروه کالا | کودک و نوجوان |
| توليدکننده | نشر هوپا |
| نوع کالا | کتاب |
| طول | 20.7 |
| پهنا | 14.2 |
| ارتفاع | 1.1 |
| وزن (گرم) | 189 |
| نويسنده | محمدرضا مرزوقی |
| زبان | فارسی |
| موضوع کتاب | 3/62فا8 |
| نوبت چاپ | 8 |
| تعداد صفحات | 172 |
| قطع | رقعی |
| نوع صحافي | شومیز |
| سال انتشار | 1398 |
درباره این مورد
چه حالی پیدا میکنی اگر توی یکی از نامههای مرموزِ داییات این نوشته را پیدا کنی؟
هلند کشور قشنگی است! خصوصاً وقتی به جای جای آن سفر میکنی. البته به شرطی که یک همسفر مثل «وینسنت ونگوگِ» عزیز کنارت باشد.مگر میشود «داییسامانِ» هفتاد و پنجساله در نوجوانیاش با «وینسنت ونگوگِ» قرنِ نوزدهم همسفر شده باشد؟ باز هم فضوليِ «مانی» و باقی بچهها گل کرده و رفتهاند سراغ وسایل خصوصی دایی. البته این بار با اجازه خودِ مادربزرگ، نامههای قدیمیای را که داداش سامان در جوانی برای او نوشته، برایش بازخوانی میکنند. بچهها با خواندن این نامهها، با دایی سامان همراه میشوند تا ببینند در زندگی وینسنت ونگوگ چه خبر بوده. به نظر شما تابلوی «سیبزمینیخورها» ونگوگ چه طعم و مزهای دارد؟ آیا شایعاتی که دربارهی زندگی خصوصی ونگوگ ساختهاند، حقیقت دارد؟
25,000 تومان















